شرافت، جعفر (3 بهمن ۱۳۴۱-22 بهمن ۱۳۶۰)، معاون گردان امیرالمؤمنین(ع) لشکر ۱۴ امامحسین(ع)سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
جعفر شرافت، فرزند محمدعلی، در روستای دارگان در دهستان گرکن شمالی از توابع بخش پیربکران واقع در شهرستان فلاورجان استان اصفهان در خانوادهای مذهبی و متعهد چشم به جهان گشود. پدرش، مردی سختکوش و متدین، مغازهای کوچک، اما پر رونق در زمینۀ پارچهفروشی داشت و علاوهبراین حرفه، در زمینهای کشاورزی به کشت محصولات مختلف مشغول بود. مادرش سکینه آشوری بانویی مهربان و فداکار بود که تمام وقت خود را به خانهداری و تربیت فرزندان اختصاص داده بود(شرافت؛ فرهنگ ...، ذیل نام؛ اداره ...).
او دوران تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسۀ توکلی (عدالت کنونی) روستای دارگان با تلاش و پشتکار فراوان به پایان رساند. او که از هوش و استعداد قابلتوجهی برخوردار بود، آرزوهای بزرگی در سر داشت،. اما بهدلیل نبود مدرسۀ راهنمایی در محل زندگی و کمبود امکانات آموزشی، ادامۀ تحصیل برای او میسر نشد. از سوی دیگر، نیاز خانواده به کمک در تأمین معیشت، باعث شد، جعفر وارد بازار کار شود. ابتدا بهعنوان شاگرد در حرفههای مختلف شروع به فعالیت کرد و سرانجام به شغل نماسازی ساختمان در اصفهان روی آورد (شرافت، رسول).
عموی جعفر، حسن و سیدباقر هاشمی (روحانی روستا)یکی از چهرههای فعال و تأثیرگذار روستای دارگان بودند حسن مسئولیت برگزاری هیئت جوانان منتظرالمهدی(عج) روستا را برعهده داشت. او و اقای هاشمی با برگزاری برنامههای دینی و فرهنگی، نقش مهمی در آگاهیبخشی و تربیت نسل جوان ایفا میکرد. جعفر و خانوادهاش نیز از شرکتکنندگان این برنامهها بودند. در روستا کلاسهای متنوعی برای کودکان، نوجوانان و حتی سالمندان برگزار میگرد. آموزش قرآن، احکام و اصول دین، بخش مهمی از این کلاسها بود که در فضایی پرشور و معنوی برگزار میشد. اما فعالیتهای این هیئت تنها به آموزش مذهبی محدود نمیشد. در ادامۀ جلسات، کلاسهای سیاسی ویژهای برای افراد منتخب تشکیل میگردید که در آن اقای هاشمی و آقای شرافت به تحلیل مسائل روز کشور و آگاهسازی مردم دربارۀ اوضاع سیاسی آن زمان میپرداختند. این بحثها به روشنگری افراد جامعه و تقویت روحیه انقلابی در منطقه کمک شایانی میکرد. جعفر شرافت که از کودکی در چنین محیطی رشد کرده بود، بهتدریج نقش مؤثری در فعالیتهای انقلابی ایفا کرد. او با شور و ارادهای وصفناپذیر، به پخش اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) در سطح روستای دارگان و شهر مبارکه مشغول شد و با تلاشهای خود، پیام انقلاب را به گوش مردم رساند. این فعالیتها، روحیه انقلابی و تعهد او به آرمانهای اسلامی را بیش از پیش نشان میداد (شرافت، رسول؛ شجاعی).
جعفر در اوایل ۱۳۵۷ ش، در دانشگاه اصفهان به انجام کار بنایی و کاشیکاری مشغول بود. اما او که روحیهای آگاه و انقلابی داشت، نمیتوانست نسبت به تحولات مهم کشور بیتفاوت بماند. به همین دلیل، در جریان تظاهرات دانشجویان در دانشگاه، با شجاعت به صف انقلابیون پیوست. در یکی از این تجمعات اعتراضی، نیروهای پهلوی به دانشجویان و شرکتکنندگان حمله کردند و او نیز از خشونت این نیروها در امان نماند. این واقعه بر عزم و اراده او برای مبارزه بر ضد ظلم و استبداد افزود. با ایمان و استواری بیشتر، او تصمیم گرفت فعالیتهای خود را گسترش دهد و با پشتکار به اقدامات انقلابی ادامه دهد. شرافت به موازات کار و تلاش روزمره برای امرارمعاش، نقش پررنگی در فعالیتهای انقلابی ایفا میکرد. او از هیچ فرصتی برای حمایت از جنبش مردمی دریغ نکرد و با ایستادگی و همت، تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، در مسیر آرمانهای انقلاب گام برداشت (شرافت، رسول؛ باقری).
او پساز پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، با شور و علاقهای وصفناپذیر برای حفاظت از آرمانها و دستاوردهای انقلاب بهعنوان یکی از پایهگذاران کمیتۀ انقلاب اسلامی در شهر مبارکه نقش برجستهای ایفا کرد. این کمیته که در نخستین روزهای پساز پیروزی انقلاب تأسیس، با هدف استقرار امنیت و نظم در جامعه و مقابله با تهدیداتی که ممکن بود اساس انقلاب را به خطر بیندازند، تشکیل گردیدند. زمانی که امام خمینی (ره) دستور تأسیس سپاه پاسداران این نهاد انقلابی را برای حفظ دستاوردهای انقلاب، حراست از امنیت کشور و مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی صادر کرد. او با همراهی گروهی از جوانان انقلابی شهرستان مبارکه، فعالیت خود را در این مسیر آغاز کرد. آنها با کمترین امکانات اما با روحیهای مثالزدنی، ساختار اولیه سپاه را در آن منطقه بنا نهادند (شجاعی) و خود نیز عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. و با کمک دوستانش به آموزش نیروها، حفظ امنیت منطقه و مقابله با عوامل ضدانقلاب مشغول شدند (باقری).
در تابستان ۱۳۵۸ همزمان با تلاشهای ضدانقلاب بیگانگان برای ایجاد ناامنی در سیستان و بلوچستان، جعفر شرافت، به همراه گروهی از جوانان انقلابی شهرستان مبارکه، عازم این استان شد. اشرار و قاچاقچیان که در این منطقه به ایجاد ناامنی و برهم زدن امنیت پرداخته بودند، تلاش داشتند با سوءاستفاده از شرایط، به نظام نوپای جمهوری اسلامی ضربه بزنند او به مدت یک سال در شهرهای مختلف این استان از جمله «زاهدان، سراوان، خاش، نیکشهر، چابهار و ...» به انجام وظیفه مشغول بود. او با ایثار و خستگیناپذیری، در مقابله با اشرار و قاچاقچیان، نقشی مؤثر ایفا کرد. او در سختترین شرایط، با تعامل با مردم محلی و مشارکت در برقراری امنیت، توانست نقش مهمی در تحکیم پایههای نظام اسلامی ایفا کند (باقری).
در اردیبهشت ۱۳۵۹، گروهی از عناصر ضدانقلاب با هدف ایجاد ناامنی و تضعیف پایههای نظام نوپای جمهوری اسلامی در پادنای سمیرم (شهری در جنوب استان اصفهان) فعالیتهای خرابکارانه خود را شدت بخشیدند. شورش و شرارت اشرار تحت فرماندهی سرکردهای به نام خسروخان قشقایی در این منطقه به اوج خود رسید. در این شرایط بحرانی، جعفر شرافت که همواره در صف اول مبارزه با ناامنی و دفاع از انقلاب قرار داشت، به همراه نیروهای سپاه شهرمبارکه و استان اصفهان، بهسرعت عازم این منطقه شد تا با شورشیان مقابله کند. پساز کسب اطلاعات دقیق و شناسایی وضعیت منطقه، نیروهای سپاه، بهویژه جعفر با دو فروند هلیکوپتر به منطقۀ «تنگه پادنا» عملیات هلیبرن شدند. نیروها در دو طرف تنگه پیاده شدند و با هماهنگی و دقت بالا عملیات سرکوب شورش را آغاز کردند. درگیری شدیدی در این منطقه رخ داد و آن عملیات موفقیتآمیز به پایان غائله پادنای سمیرم منجر گردید (باقری). پساز پایان درگیریها، او به همراه دوستان و همرزمانش به روستای حسنآباد سیمرم اعزام شدند تا به مردم این منطقه کمک کنند. در این روستا، آنها کلاسهای آموزش نظامی برای مردم برگزار کردند و به آنها فنون و مهارتهای لازم برای دفاع از خود و روستا را آموزش دادند. این اقدام، نه تنها باعث افزایش آمادگی مردم در برابر تهدیدات احتمالی میشد، بلکه روحیه خودباوری و مقاومت را در میآن آنها تقویت میکرد (ضیایی؛ باقری).
قبلاز آغاز جنگ تحمیلی در ۱۳۵۹ ش، جعفر شرافت با توجه به نیازهای فوری سپاه پاسداران در آمادهسازی زیرساختها و تأمین امنیت شهر، به سرعت وارد عمل شد. او که پیشهاش بنایی بود، به همراه همکارانش در ساخت و تعمیر ساختمان سپاه شهرمبارکه نقش مهمی ایفا کرد. این فضاها برای استقرار نیروها و انجام فعالیتهای سپاه در آن دوران بحرانی ضروری بود و مهارتهای فنی وی در این پروژهکمک شایانی به آمادهسازی زیرساختهای سپاه و تقویت امنیت منطقه کرد(شرافت، رسول؛ باقری). او در آبان ۱۳۵۸راهی جبهۀ جنوب شد. جعفر شرافت در تیر ۱۳۶۰، به همراه نیروهای اعزامی از شهرستان مبارکه به جبهۀ شوش اعزام شد. او به همراه همرزمانش در خط پدافندی این منطقه مستقر شدند و به مدت ۴۵ روز در کنار رود کرخه در این خط حساس مشغول به دفاع از میهن شدند. در این مدت، وی نهتنها به وظایف نظامی خود پرداخته و از خط پدافندی شوش محافظت کرد (ضیایی؛ توکلی؛ توکلی منش).
او در اردیبهشت ۱۳۶۰ باخانم اکرم شرافت ازدواج کرد که حاصل این ازدواج فرزندی بهنام ابوفاضل بود (شرافت، رسول؛ اداره). پسازآن او در عملیات فرمانده کل قوا (21 خرداد ۱۳۶۰)، در جبهۀ جنوب، دارخوین با هدف پیشروی به سوی پل مارد شرکت کرد. سپس در عملیات ثامنالائمه(ع) (5 آبان ۱۳۶۰)، در جهبۀ جنوب، شمال آبادان با هدف شکستن حصر آنجا، آزادسازی جادههای آبادان، اهواز، آبادان _ماهشهر و منطقۀ اشغالی در شرق کارون حضور داشت. که از ناحیۀ دست مجروح شد وبرای مداوا بازگشت. یک ماه بعد در عملیات طریقالقدس ( 8 آذر۱۳۶۰) در منطقۀ بستان بهمنظور آزادسازی بستان و رسیدن به مرز در چزابه فرمانده گروهان ابوفاضل تیپ ۱۴ امام حسین(ع) شرکت کرد. که در این عملیات باز هم مجروح شد و به اصفهان آمد. پساز نقشآفرینی درخشان در عملیات طریقالقدس، جعفر شرافت در مقابله با تک دشمن در چزابه حضور یافت. این حمله که بهعنوان «تنک چزابه» شناخته میشود، از سوی نیروهای عراقی طراحی شده بود تا دستاوردهای عملیات طریقالقدس را نابود کند و مواضع آزادشده را بازپس بگیرد. او در این نبرد نابرابر با شجاعت و ایمان مثالزدنی با سمت معاون گردان امیرالمؤمنین(ع) تیپ ۱۴ امام حسین(ع) به دفاع از خاک میهن پرداخت و سرانجام در ۲۲بهمن ۱۳۶۰به شهادت رسید. پیکر پاک شهید شرافت بهدلیل شرایط سخت منطقه و شدت درگیریها در همان منطقه باقی ماند. به پاس رشادتهای او، یادمانی در روستای دارگان، زادگاه شهید، بنا شده است تا یاد و خاطره او برای همیشه زنده نگه داشته شود (باقری؛ شرافت، رسول).
جعفر شرافت با روحیهای سرشار از انگیزه و تعهد، همواره در تمامی فعالیتها و مأموریتهای خود حضوری پررنگ و تأثیرگذار داشت. او به خوشاخلاقی و تعامل گرم با اطرافیان شهرت داشت و همین ویژگیها باعث میشد تا بهعنوان فردی محبوب و الهامبخش در میان دوستان و همرزمانش شناخته شود. یکی از شاخصههای برجستۀ شهید شرافت، شجاعت مثالزدنی او در مأموریتها بود. او با ایمان راسخ به اهداف انقلاب و میهن، حتی در سختترین شرایط نیز تزلزلناپذیر بود و همواره با قدرت و اعتمادبهنفس در میدان عمل حاضر میشد. این ویژگیها، بهویژه در زمان انجام مأموریتهای خطرناک و حساس، نقشی کلیدی در موفقیتهای او و تیمهای تحت فرمانش داشت و از او شخصیتی ممتاز و ماندگار ساخت (شرافت، رسول).
بهدلیل خوشبرخوردی و رفتار دوستانۀ خود، جایگاه ویژهای در دل اطرافیان و نیروهای تحت امرش داشت. او با برخوردی مهربان و احترامآمیز، همواره در ایجاد فضایی صمیمی و انگیزهبخش میان نیروها نقش بهسزایی ایفا میکرد. این اخلاق حسنه، علاوهبرمحبوبیتش، تأثیر زیادی در افزایش روحیۀ تیم و انسجام نیروها داشت. از نظر معنوی نیز، شهید شرافت فردی مؤمن و پایبند به اصول دین بود. حتی در سختترین شرایط جنگ، مقیّد به انجام واجبات دینی، خود بود (شجاعی).
جعفر شخصیتی منحصربهفرد و الگویی الهامبخش از نظم و پشتکار در میان همرزمان خود بود. او با روحیهای سرشار از انرژی و تعهد، همواره در انجام وظایف خود جدیت داشت و این ویژگی را به نیروهای تحت آموزش نیز منتقل میکرد. شهید شرافت در آموزش آرپیجی و دیگر مهارتهای نظامی به نیروهای خود، با دقت و حوصله عمل میکرد و اطمینان داشت که آنها در بهترین شرایط ممکن برای دفاع از میهن قرار دارند. اما آنچه او را در بین همرزمانش محبوبتر میکرد، روحیه شاد و شوخطبعی او بود. شهید شرافت در کنار تمام جدیّت و سختکوشیاش، با لبخند بر لب و شوخیهای دلنشین، فضای گرم و صمیمانهای میان نیروها ایجاد میکرد. او بههنگام کار و اجرای مأموریتها، چهرهای کاملاً متفاوت از خود نشان میداد. در میدان وظیفه، نظم و دقت برای او حرف اول را میزد و از نیروهای خود نیز همین انتظار را داشت. او بهگونهای رفتار میکرد که همرزمانش به ارزش مسئولیتهای خود پی ببرند و در انجام وظایف کوچکترین کوتاهی نداشته باشند (توکلی).
جعفر شرافت با سه ویژگی برجستهاش در قلب همرزمانش جایگاه ویژهای داشت. نخست، بردباری و صبوری او در شرایط سخت جنگی قابل ستایش بود. او در برابر فشارهای روانی و جسمی جنگ، هیچگاه دچار تزلزل نشد و همواره با آرامش و درایت، بهترین تصمیمها را میگرفت. این ویژگی به او کمک میکرد که در مواقع بحرانی، نه تنها خودش بلکه دیگران را نیز به آرامش و تصمیمگیری منطقی دعوت کند. دومین ویژگی مهم شهید شرافت، بیریایی و خاکی بودن او بود. او هرگز درگیر مسائل دنیوی و جایگاه خود در میان دیگران نمیشد. باوجود اینکه فرماندهای توانا و مورد احترام بود، همیشه با دیگران مثل یک رفیق صادق و همراه، ساده رفتار میکرد. او همواره در خدمت به مردم و همرزمانش بهگونهای تواضع داشت که دیگران نمیتوانستند به راحتی جایگاهش را از نظر اجتماعی و نظامی تشخیص دهند. آخرین ویژگی بارز او عدم خستگی و ارادۀ بیپایان در گشتهای شبانه بود. در شرایط سخت جنگی، بهویژه در عملیاتها و گشتهای شبانه در مناطق عملیاتی، هیچگاه از تلاش دست نمیکشید. او با عزم راسخ و انرژی بیپایان در میدان بود و همواره پیشگام در فعالیتهای میدانی میدید. در حالی که دیگران خسته و بیحوصله از ادامه مسیر میشدند، او با انرژی و ارادهای قوی، حرکت میکرد و همرزمانش را نیز به ادامه مقاومت تشویق میکرد (توکلیمنش).
دربخشی از وصیتنامه شهید شرافت آمده است:«خداوندا! آرزوی من شهادت در راه توست اگر من را دوست داری این فیض عظیم را نصیبم بگردان. بارها به این مرگ پر افتخار نزدیک شدهام، ولی نصیب من نبوده که شهید شوم امیدوارم که من آن مقام والای شهادت را پیدا کنم و از خداوند عاجزانه میخواهم من را با شهدا محشور گرداند، انشاءالله که با شهادت من رزمندگان و ملت ایران پرچم جمهوری اسلامی ایران را به فراز دنیا برافراشته میکنند به رهبری امام عزیز. وصیتم به مردم ایران این است که قرآن را سرلوحۀ کارهای خود قرار دهند. نهج البلاغه را بخوانند و به آن عمل کنند و نماز را با شکوه به پا دارند که نماز ستون دین است و دعا به جان رهبر را فراموش نکنند و او را یاری کنند تا انقلاب اسلامی را بهدست آقا امام زمان (عج) برساند» (بش).
هر سال در شب ۲۲ بهمن، خانواده شهید جعفر شرافت با هزینۀ شخصی خود مراسم باشکوهی را به یاد و بزرگداشت شهدای خانواده، بهویژه شهید شرافت، برگزار میکنند. در این یادواره، همرزمان شهید، که سالها در کنار او در میدان نبرد حضور داشتند، به روایت دلاوریها، ایمان عمیق، و روحیه بینظیر او میپردازند. آنها با بیان خاطراتی از روزهای سخت جنگ، لحظات حماسی و شجاعانه شهید را به تصویر میکشند و از نقش تأثیرگذار او در پیشبرد مأموریتها و تقویت روحیه نیروها سخن میگویند (شرافت، رسول).
مآخذ: ادارۀ ثبتاحوال شهرستان فلاورجان، شناسنامه، سند مورخ ۹ اسفند ۱۳۴۱، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان اصفهان؛ باقری، ابراهیم (همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف ۲۰ آذر ۱۴۰۳؛ توکلی، اسدالله (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۲۶ دی ۱۴۰۳؛ توکلیمنش، قدیرعلی (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۲۶ دی ۱۴۰۳؛ شجاعی، رمضان (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۱۴ آذر ۱۴۰۳؛ شرافت، جعفر، وصیتنامه، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان اصفهان؛ شرافت، رسول (برادر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۴ آذر ۱۴۰۳؛ ضیایی، علی اکبر (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۱۴ آذر ۱۴۰۳؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان اصفهان، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش.